توضيحات
كتاب «حكايت دولت و فرزانگي» اثر «مارك فيشر» و ترجمهي «گيتي خوشدل» است. اين كتاب در زمينهي روانشناسي نوشته شده و از پانزده حكايت تشكيل شده است. «حكايت به حبس افتادن جوان»، «حكايت ارزش تاثير از خود»، « حكايت يادگيري نيكبختي و زندگي»، «حكايت آموزش ايمان»، «حكايت آموزش تمركز بر هدف» برخي از حكايتهاي اين كتاب است. اين كتاب از مشهورترين كتابهاي يك صده گذشته به شمار ميآيد. موضوع كتاب زندگينامهي جواني تيزهوش است كه قصد منتشر كردن كتابهاي خود و كسب درآمد از اين راه را دارد اما با مشكلات زيادي در تحقق اين هدف رو به رو ميشود. حتما تا به حال به فكر پولدار شدن و راههاي رسيدن به آن افتادهايد. اين كتاب نيز داراي متن و هدف يكسان و هدف نفر اول موجود در داستان پولدار شدن و مشهور شدن است. در قسمتي از اين كتاب ميخوانيم: «مانند اين همه مردم نباش كه پيش از آنكه بيازمايند دست ميكشند و باز مانند كساني هم نباش كه دست به عمل ميزنند اما قبلا متقاعد شدهاند كه موفق نخواهند شد. انديشهها و كردارهايت را هماهنگ كن. بزرگترين دارايي ما آزادي است و دولت ميتواند به تو آزادي عطا كند. برايت نيكو خواهد بود كه اين آزادي را بشناسي با آن خواهي ديد كه بسياري از توهمات ناپديد ميشوند و در آخر جوان نامهاي از دولتمند دريافت ميكند كه در آن همه كتابهايش را به او بخشيده تا از آنها بهرهور شود و تاكيد كرد كه به تله اعتماد به هر آنچه كتابها ميگويند نيفت. آن زمان است كه جوان با خبر ميشود كه پيرمرد مرده است او با خود عهد كرد كه تمام تعاليم دولتمند آني را به بهترين شكل به همه برساند.»