نوشتن داستانهاي تمثيلي و نمادين برخلاف ظاهر آنها، بسيار مشكل و پر دستانداز است و نويسندههاي جوان اغلب فريب همين ظاهر سادهشان را ميخورند و تصور ميكنند با ارائه يك يا دو نماد در داستان و به طور غيرمستقيم و پرابهام از مفهوم و معناي داستان صحبت كردن، داستان تمثيلي و نمادين نوشتهاند. از اين رو، اغلب اين نوع داستان، گنگ و نامفهوم از آب درميآيد. كتاب حاضر، دربرگيرندة توصيههاي نويسنده به داستاننويسان جوان براي نوشتن داستانهاي واقعگرايانه است و در واقع وي در جستوجوي رازهاي نهفته در جادوي كلام قصهگوياني است كه در جهان قصهگويي به فضاهاي ناشناختهاي دست يافتهاند.