اعتياد به كار به صورت تكنيكي و علمي، به عنوان يك اختلال رواني شناخته نشده است. بلكه به عنوان يك مشكل روانشناختي مطرح ميشود. از اين نظر، اين موضوع قسمتي از فرايند اعتياد به صورت كلي است و بر كل جامعه، خانواده و سازمانها تاثير ميگذارد. فرد معتاد به كار كسي است كه به صورت عاطفي، معتاد به كنترل و قدرت است و حالتي وسواسگونه دارد و ميخواهد از اين طريق، به موفقيت و رضايت دست يابد. چنين فردي، كسي است كه براي تعريف شخصيت خود وابسته به كارش ميشود. كار، دارويي است كه وي خود را با آن مشغول ميكند و به همين دليل است كه قادر به درك احساسات ديگر خود همچون صميميت و دوستي نيست. جلد 63 از مجموعة «روان و زندگي» به موضوع «اعتياد به كار» اختصاص دارد. نگارنده در اين مجلد كه به صورت پرسش و پاسخ تنظيم شده، در صدد است تا خوانندگان بتوانند ضمن كسب آگاهيهاي لازم، پاسخهاي روشني را براي حل مشكلات روانشناختي خود به دست آورند. همچنين اينكه كتاب با آزمون خودسنجي اعتياد به كار (EMODE) همراه است.