نمايشنامة «سي زوئه بانسي مرده است» از يك زاويه تصويري هولناك و خشمانگيز و درعين حال طنزآميز از زندگي انسان سياهپوست در نظام ددمنشانة «آپارتايد» با «جدايي نژادي» در آفريقاي جنوبي پيش از «نلسون ماندلا» است و از زاويهاي ديگر، تراژدي انسان در ميدان ستمگري و ستمكشي است، در موقعيتي كه زندگي نكردن يا حتي زنده ماندن هم براي بسياري از مردم محروم از آزادي و حقوق انساني، تقريبا غيرممكن ميشود. در چنين جوي سي زوئه بانسي كه جواز عبور و كار در شهرهاي سفيدپوستان را ندارد، از هويت يك «مردة جوازدار» به نام رابرت سوئه لينزيما استفاده ميكند تا بتواند با هويت او كار كند و به زندگي ادامه بدهد. اين نمايشنامه تصويري از به تاراج رفتن شخصيت و عزت نفس انساني براي لقمهناني و سرپناهي در جامعهاي است كه استبداد و ستم در آن رواج دارد.