با مطالعة اسطورههاي يك ملت ميتوانيم دريابيم كه به فرض نقشهايي كه روي يك تكه فلز است نمايندة چيست؟ براي نمونه افسانة گيلگمش نشاندهندة آيين گاوكشي است. با كمك باستانشناسي و اساطير ميتوانيم هم عقايد و افكار و هم زندگي مادي دورههاي تاريخي را مشخص كنيم، البته نه چندان دقيق.براي مثال ميرسيم به گورهايي كه مردگان را به صورت خميده خواباندهاند. در اين مورد اساطير و باستانشناسي نميتوانند كمك كنند و احتياج به علم ديگري است كه به آن مردمشناسي ميگويند. در اين كتاب طي هشت فصل، اساطير ايران، و نمادها و سمبلها، از ابتداي پيدايش آنها در هر قوم و سلسله به اختصار مورد بررسي قرار گرفته است. عنوانهاي فصلها از اين قرار است: هند و اروپايي؛ فرهنگ اقوام ايراني؛ آمدن هند و ايرانيها به آسياي ميانه؛ دينهاي ايراني؛ اساطير زردشتي؛ شاهان؛ دين و هنر و سياست در سلسلههاي پيش از اسلام و دربارة اسطوره.