سقوط برجهاي دوقلو، در يازدهم سپتامبر 2001 نقطة عطفي در سرگذشت شخصيتهاي اين رمان است. خانوادة سارا به خانة جديدي كوچ ميكنند. جيم عشق خود را از دست ميدهد و ياكوب به همسر دلخواهش ايزابل ميرسد و موفق ميشود شغل همكارش را كه در حادثة يازدهم سپتامبر كشته شده است، به دست بياورد. ايزابل و ياكوب گمان ميكنند كه بهشت گمشدة خويش را يافتهاند، اما سرنوشت براي آنها بازي ديگري رقم ميزند كه در اين كتاب به تصوير كشيده شده است.