در مقدمهاي كه مترجم براي كتاب حاضر نوشته است، ميخوانيم: «نويسندة كتاب، از متالهان و دينپژوهان برجستة دوران ماست. وي همچون استاد نامدارش، ژاك دريدا، كوشيده است بر بستري ساختارشكنانه، پرسشها و پرسمانهاي كليدي دين در اين عصر را مطرح كند و در كمال انصاف، در دل تاريكترين ادوار و پيچيدهترين شرايط رواني و معنوي تاريخ بشر، روشها و پاسخهايي معتدل ارائه كند. او نه اهل تجويز است و نه اهل تقديس امور و شرايعي خاص. نگرش وي، صرف نظر از قبول يا رد آن، نوعي مواجهه يا حضور در فرهنگ و زيست كثرتگرايانة معاصر است. جهاني كه كيفيت ارتباطات، اطلاعات، زندگي اجتماعي، سياست، الهيات و علوم پايه و انساني در آن به كلي با گذشتههاي دور و نزديك متفاوت است و اگر چنين تلاشهاي خجسته و ژرفي نباشد، ظلمت بياخلاقي، كدورت بيايماني و فاجعة بيمعنايي همچون گردابي، انسان را در دوزخي خودساخته فرو خواهد برد.