در قسمتي از مقدمة كتاب حاضر آمده است: «تاريخ حقوق بررسي شاخهاي از علم حقوق است كه در آن به چگونگي پيدايي پديدههاي حقوقي و طرز عمل آنها در نظم بخشيدن به جامعه ميپردازد. از سوي ديگر، موضوع تاريخ حقوق تنها بررسي حقوق موضوعة يك ملت يا ملل است. بنابراين اگرچه در تعريف تاريخ حقوق آوردهايم كه بسيار از اخلاق، مذهب، عرف و خواستهاي دروني انسانهاي عصر خويش و نگرش آنان در برابر مسائل متاثر است و در واقع از اين عوامل ساخته شده است؛ اما بحث از تاريخ حقوق تنها به آن مقوله از خواستهاي غالب افراد عصري از جامعهاي خاص اختصاص دارد كه توانسته است به هر دليل خواه اكثريت، خواه حاكميت يا هر علت ديگري، شكل قانون به خود بگيرد. لذا عمدة بحث اين كتاب به بررسي قانونهاي غالب گذشتگان و سير تحول آن برميگردد».