استفادة درماني از موسيقي در حوزة سلامت جسم و روان به زمان فيثاغورث برميگردد. در ايران اسلامي نيز، فارابي و ابن سينا رسالاتي دربارة تاثير موسيقي بر سلامت انسان نگاشتهاند. امروزه و به خصوص در چند دهة اخير، دامنة مطالعات در زمينة موسيقيدرماني چنان گسترده شده است كه معتبرترين دانشگاههاي جهان دورههاي رسمي دانشگاهي را در مقاطع گوناگون، در اين زمينه برگزار ميكنند. با نيمنگاهي به برنامههاي آموزشي موسيقيدرماني در دانشگاههاي مختلف، غلبة يكي از دو گرايش تحليلي و تركيبي ديده ميشود. برخي تمايل دارند مانند فرمول گستردة يك داروي ضدافسردگي سه حلقهاي بتوانند عناصر يك موسيقي شاديبخش را نيز تجربه كنند؛ در حالي كه برخي به تاثيرات كلي و آماري آهنگها بيشتر توجه ميكنند و مبناي تجويز را نه كاملا استقرايي، كه قياسي ـ استقرايي قرار دادهاند. شيوة كتاب حاضر از نوع دوم است؛ گرچه شناسايي تمهاي موسيقي و البته تمهاي زندگي، اساسي قياسي دارد، ولي اين شيوه مورد مطالعات استاندارد و روشمند نيز قرار گرفته است. اين كتاب، حاصل سالهاي پژوهش در موسيقي و آهنگسازي است. در واقع، تمدرماني را ميتوان فني براي تحول هوشياري دانست كه بدون آنكه فرد را درگير هزارتوهاي ذهن كند، سعي ميكند تا وضع كلي روان را تغيير دهد. كتاب داراي سه فصل با عنوانهاي روشدرماني و روانشناسي موسيقي، موسيقيدرماني، و تحليل تم زندگي و تم درماني ميباشد.