نقد، جستوجوي نشانههاست، چرا كه منتقدان بدون در نظر گرفتن انگيزههاي خود، با هدف دريافتن، درك كردن، غوطهور شدن در نثر خود و ساختارهاي دلالي گريزپا پيش ميروند. دليل وجودي نقد اين است كه نشانههاي ادبي هرگز به سادگي عرضه نميشوند، بلكه بايد جستجو شوند و نقدها با توجه به نوع شرحي كه از اين جستوجو ارائه ميدهند، به شيوههاي مختلفي تقسيم ميشوند. نشانهشناسي كه خود را به عنوان علم نشانهها تعريف ميكند، نوعي جستوجوي جانورشناختي را مطرح ميكند. در اين كتاب، مسائل و مطالعات نشانهشناسي ادبي بررسي ميشود؛ به ويژه آنهايي كه در مباحث نظري جاري نقشي ايفا ميكنند. برخي مباحث كتاب از اين قرار است: فراسوي تفسير؛ در جستوجوي نشانهها؛ نشانهشناسي به مثابة نظرية خوانش؛ پيشانگاري و بينامتنيت؛ استنلي فيش و حقانيت خواننده و نظرية ادبي در دروة تحصيلات تكميلي.