«بداههگوي آلما يا آفتابپرست چوپان» براي نخستينبار در تئاتر «استوديو دو شانزهليزه، در تاريخ 20 فوريه 1956 به كارگرداني «موريس ژاكومون» به صحنه رفته است؛ يونسكو روي ميز كارش در خانهاش به خواب رفته است كه ناقدي وارد ميشود و نويسنده را سوالپيچ ميكند و از او ميخواهد در اجراي نمايشنامة جديدش از اصول «عصر به نهايت علمي و در عين حال به نهايت مردمي» تبعيت كند. دو ناقد ديگر نيز وارد ميشوند و خواستههاي منتقد اولي را تكرار ميكنند. سه منتقد از «طرز تفكر ماقبل تاريخي» نويسنده متهم به «كمي افلاطوني بودن» شكايت ميكنند. سپس از يونسكو يك آزمون كوتاه به عمل ميآورند تا به زعم آنها «طرز تفكر خردهبورژوايي» و «ارتجاعي»اش آشكار شود. آنگاه بحث بر سر طبيعت و مفهوم عميق تئاتر درميگيرد. يونسكو مجاب و محكومشده به روش «انتقاد از خود ـ ناآگاهيش» ميپردازد. سه منتقد با هم متحد شده و فرضيههايشان را بر متن نمايشنامهنويس تحميل ميكنند.