هويت به مثابة امري احساسي يا آگاهانه، واقعي يا ذهني، موجود يا جعلي، معطوف به پاسخ به چيستي و كيستي انسانها به صورت فردي و جمعي است. «خودشناسي» و «ديگرشناسي» به منزلة دو محور عمده در هويت، ساختار آن را تشكيل ميدهند. به گونهاي كه انسانها از طريق اين عناصر هويتي به شناخت از خود و چيستيشان ميپردازند و به جايگاه خود در رابطه با ديگران نيز شكل ميدهند. نظامهاي معرفتي از چنين عناصر دوگانهاي تشكيل ميشوند. آنچه در اين كتاب بررسي ميشود، پرداختن به مسالة هويت از ديدگاههاي جديد، بررسي ماهيت و نحوة رابطه ميان معرفت و قدرت در سه گفتمان كلاسيك، مدرن و پسامدرن است. آنگاه چگونگي ظهور هويت به شكل واحد و يا متكثر در هريك از سه گفتمان يادشده تحليل ميشود.