در گذشته مديريت روستايي در ده، توسط كدخدا صورت ميگرفت و وی ادارة امور ده را به نمايندگي از طرف دولت برعهده داشت. اما از زمان اصلاحات ارضي در سال 1340، به دليل ورود نهادهاي مختلفي به روستا، مديريت سنتي، واحد و يكپارچة ده، دستخوش دگرگوني و تغيير شد و از آن زمان تاكنون روستاها گرفتار بحران مديريتي شدهاند. تحليل وظايف و اختيارات سازمانهاي متولي توسعة روستايي در ايران حاكي از آن است كه بعد از اصلاحات ارضي طي سالهاي بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ايران، هر اموري از روستاييان به سازماني واگذار شده كه بدون هماهنگي منسجم و آگاهي از وظايف سازمانهاي ديگر به ايفاي نقش خود ميپردازند. نگارندگان كتاب حاضر را در چهار فصل تنظيم كردهاند و ضمن اشاره به تاريخچة سازمانهاي متولي كشور، وظايف آنها را نيز از نظر ميگذرانند. همچنين به تحليل اين وظايف و عرضة راهكاري با توجه به نظر استاد مرحوم دكتر حسين عظيمي آراني ميپردازند.