مجموعة حاضر حاوي هشت داستان كوتاه با اين عناوين است: هفت، عاقبت من و حاجي، ضيافت، معصوميت بچهگانه، تلهموش، ستارههاي بينظم، مگس را له نكنيم، و زندگي شايد. اين مجموعة داستاني، خواننده را با پايانهاي متفاوت و دور از انتظار مواجه ميكند و نگارنده خوانندهاش را دعوت ميكند تا وقايع ساده و گاه دور از نظر ماندة زندگي را از زاويهاي متفاوت ببيند. چنانكه در داستان «هفت» ميخوانيم: جواني كه در حال سقوط از طبقة هفتم ساختماني است، با عبور از هر طبقه، برگي از صفحات زندگياش را مرور ميكند و در اين مدت كوتاه، كه با سرعت به سوي مرگ پيش ميرود، زيبايي و شيريني زندگي را درمييابد و زندگي را به صورتي كه در هيچگاه نديده است، ميبيند. اما اين راه برگشتي ندارد و اين سقوط يعني مرگ، يعني شكست.