به تصريح نگارندگان، انسانشناسي امروز در ايران و جهان، بيش از هر علمي در مركز توجه قرار دارد و در عين حال و به شكلي متناقض، باز هم بيش از هر علمي مورد تهديد است. امروز انسانشناسان بيش از پيش در مقام مشاور در مسائل اجتماعي در حوزههايي چون اخلاق زيستي، معضلات ناشي از فنون جديد باروري به كمك پزشكي، فناوريهاي زيستي، آموزش و پرورش، فرهنگ بنگاههاي انحرافات اجتماعي، فرقههاي ديني و... دخالت ميكنند. با اين اوصاف، انسانشناسي كاربردي با موانع زيادي روبهروست. تحليل منطقي موقعيتهاي اجتماعي، تنها در حالتي مورد علاقة مديران است كه بتواند به آنها در موضعگيريهايشان كمك كند، يك تفكر خاص را در بنگاه پيش ببرد و يا اقداماتي براي بهبود كار آن پيشنهاد كند. به طور كلي، تصميمگيرندگان نياز به علمي در دسترس دارند كه بتواند به نيازهاي آنها در كوتاهمدت پاسخ دهد. هدف نگارندگان از تاليف كتاب حاضر آن است كه نشان دهند مجموعة روشها، مشاهدات و تحليلهاي انسانشناسي ميتواند به ماجراي توضيح دادن پيچيدگيهاي جهان معاصر كه دايما در معرض جنبشها و حركات انساني است، ياري رساند. اين ياري بر پژوهشهاي بلندمدت، مشاهدة مشاركتي، و ايجاد ارتباط مستقيم با سوژههاي اجتماعي مبتني است.