براي بازشناخت هريك از پديدههاي اجتماعي بايد علل و عوامل پديدآورندة آن را شناخت و دليل ماندن يا رخت بستن آن را تبيين كرد. ضربالمثلهاي تاملبرانگيز، هريك، از پديدهاي اجتماعي حكايت ميكند كه زيربناي فكري يا عقيدتي ما ممكن است بر آنها استوار باشد. آثار منشور فارسي پنج قرن اول هجري از روابط دستگاه حاكم با رعايا و قشرهاي مختلف مردم با يكديگر و ضوابط موجود در جامعه پرده برميدارد و مينماياند كه استبداد چگونه با تكيه بر زور و تزوير كاخ بيداد خود را برافراشت. نگارنده در اين كتاب پديدههاي اجتماعي و اجتماعيات پنج قرن نخستين اسلامي را از دو بعد اساسي «حكومت» و «رعيت» در آثار منثور و مكتوب فارسي بررسي ميكند. حاكمان دينمحور و خودمحور؛ حكومت و رابطة آن با داوري، تشيع، تبعيض، اسراف،سلطنت علم، مالاندوزي و شكنجه؛ مردم و ارتباط آنها با حكومت، ترك دنيا، آيندهنگري، و ميهمان؛ نكوهش روزگار؛ زن؛ دروغ (مفسدت يا مصلحت)؛ و نوش و نيش برخي از موضوعات كتاب هستند.