جهان جديد، مسائل دشواري را در پيش روي انسان معاصر قرار داده است. فجايعي كه در 100 سال گذشته اتفاق افتاده نشان ميدهد كه ورود به جهان جديد مستلزم رويكردي جديد به اخلاق است؛ اخلاقي كه بايد بر مبناي منافع تمام انسانها بنا شده باشد نه يك گروه خاص، نگارنده استدلال ميكند كه جهاني شدن ـ در تمامي ابعاد آن ـ سرنوشت همة انسانها را به گونة بيسابقهاي به هم گره زده است. در يك كلمه، بشريت، در حال عبور از «زندگي در جهانهاي گوناگون» به مرحلة جديد «زندگي در جهاني واحد» است؛ جهاني كه در آن مرزهايي مصنوعي از قبيل كشور، مليت و نژاد اهميت و كارايياش را به تدريج از دست خواهد داد. اين درهمتنيدگي مستلزم اخلاقي جديد مبني بر بزرگ كردن دايرة خويش است، آنچنان كه اين دايره همة مرزهاي قراردادي را درنوردد و شامل تمامي ساكنان اين كرة خاكي شود. در مجموعة حاضر طي شش فصل با عنوان جهاني در تغيير، اتمسفر واحد، اقتصاد واحد، قانون واحد، اجتماعي واحد، و دنيايي بهتر، مسالة اخلاق جهاني شدن تحليل ميشود.