نگارنده در اين مجموعه، قطعاتي ادبي را با مضامين اجتماعي، فرهنگي، اخلاقي و... در قالب دردنامهها (درد دل) و تحت عناويني نظير عشق سوخته؛ زندگي؛ سوختن؛ غروب؛ مرد مهربان؛ بهانه؛ باغ؛ حقيقت؛ هويت؛ مفاهيم نو، ناز؛ قلم؛ حيراني؛ و بنبست باز عرضه كرده است. در ذيل بخشي از قطعة «بنبست» باز آورده شده است: «ماه رمضان در حالي كه روزه هستم در كنار پنجرهاي، مشغول نگاه كردن به بيرون پنجره هستم و ميانديشم ديدن با چشماني كه فقط بيرون را ميبيند و بيروني كه فقط از پنجره امكان، ديدنش فراهم شده است. ديدن محدود، از پنجرة محدودي، كه امكان ديدن بخشي از كوه، بخشي از آسمان، قسمتي از ساختمانها و كمي از ابرها را به من داده است و حضور ديدن در تمام و كمال اينها را از من گرفته است. ميبينم و نميبينم... از ديدنيها تصويري در ذهن ساختهام و فكر ميكنم آنچه را ميبينم، سراب است.... بنبست باز، شما را از سراب عبور ميدهد و درمييابيد كه راهي جز پيامبري، شما را به بينيازي نخواهد كشاند، از نياز پرميكشيد، و بينيازي، پرواز شما به سوي بيزماني است».