«آندرانيك» از ارامنة قفقاز و سرداري دلاور ـ و در راس نيروي مجهز و جنگ آزموده پس از فروپاشي رژيم سلطنتي تزار روسيه براي تحكيم پايههاي جمهوري تازهتاسيس ارمنستان و به قصد تسخير قلعههاي استراتژيك خوي و ايجاد پايگاهي در برابر هجوم قواي عثماني به سوي خوي حركت ميكند. رسيدن اين خبر نگرانكننده به گوش اهالي خوي، همة شهر را غرق در وحشت و تشويش ميكند. رجال و سران خوي پس از مصلحتانديشي و با يادآوري وقايع خونبار اروميه و سلماس به اين نتيجه ميرسد كه بايد با تمام نيرو در برابر هر تهاجمي ايستادگي كنند. در اجراي اين تصميم، مردم خوي از كوچك و بزرگ در پناه برج و باروي خوي از شهر و شرف خود دفاع ميكنند. پس از سه روز مقاومت دليرانه، نيروي عثماني نيز از جانب سلماس به بهانة كمك، به خوي ميشتابد. سرانجام نيروي آندرانيك با تحمل تلفات سنگين از راه جلفا مجبور به عقبنشيني به آن سوي ارس ميشود. اما پس از عقبنشيني آندرانيك، سپاه عثماني به بهانة پاكسازي شهر از عوامل دشمن، هرجا دستشان به ارامنه و حاميان آنها ميرسد از اعمال هيچ جنايتي فروگذار نمينكنند. كتاب حاضر سرگذشت پرفراز و نشيب يكي از صدها ارمني گرفتار آمده در حادثة 1297 هـ . ش در شهرستان خوي است.