زن جوان بيوهاي، ناخواسته گرفتار رابطة مبهمي ميشود كه تمام زندگياش را تحت تاثير قرار ميدهد و از او كه خود يك روانشناس و مشاور زبده است، يك زن افسردة سرخورده ميسازد. رمان حاضر حكايت تمام زنان و دختراني است كه به طمع ثروت و شهرت و رفاه مادي وارد زندگي مرداني ميشوند كه داراي همسر و خانواده هستند؛ حكايت تمام زنان و دختراني كه براي جذابيتهاي ظاهري افراد، بيشتر از سلامت روانشان و براي ماديات بيشتر از معنويات ارزش قائلند. در اين رمان مانند ديگر آثار نويسنده، داستان از ديدگاه روانشناسي، مذهبي و فلسفي تحليل و موضوع اصلي داستان يعني همسر دوم بودن به بحث گذاشته شده است.