مورخاني كه به تكامل تاريخي از نوع ماركسيستي آن اعتقاد دارند بر اساس تقسيمبنديهاي خود از تاريخ جهان، دوران پس از بردهداري را عصر فئوداليسم ميدانند؛ عصري كه در تاريخ اروپا كمابيش پس از افول امپراتوري روم غربي و در دوران قرون وسطي آغاز ميشود. نويسندة كتاب حاضر نيز بر مبناي ماترياليسم تاريخي تلاش دارد تا دوراني را كه اروپاي مركزي از عصر باستان و نظام بردهداري يونان و روم وارد عصر فئوداليسم در سدههاي ميانه ميشود در مسيرهاي متنوعي از منظر جامعهشناسي تاريخي كندوكاو كند. وي در جريان اين بررسي ميكوشد تا قدرت تبييني برداشت ماركسيستي از تاريخ را به اثبات برساند و همچنين تاريخ عصر يونان و روم، تهاجم اقوام ژرمني، جامعة كوچنشين و الگوهاي متفاوت فئوداليسم در شمال، شرق و غرب و همچنين منطقة مديترانهاي اروپا را روشن سازد. مطالب كتاب بر اساس تفاوتهاي شيوة فئوداليسم در اروپاي شرقي و غربي به دو بخش تقسيم شده و در كنار آن بخشي نيز به عصر باستان كلاسيك و دوران گذار تعلق دارد. نويسنده وراي همة مسائل به دنبال بررسي رابطة اين دو عصر (باستان و فئوداليسم) با استبداد است.