جهاني شدن، همبستگي رشد اقتصادي و اجتماعي در سراسر جهان، فرآيند پيچيدهاي است كه بسياري از جنبههاي زندگي بشر را تحت تاثير قرار ميدهد. توسعة سريع فناوري، بهبود شرايط سرمايهگذاري، ارتباطات وحمل و نقل آسان، ايجاد اشتغال و توليد ثروت از جمله آثار مثبت جهاني شدن هستند. هرچند جهاني شدن در كوتاهمدت با تشديد چرخة ركود رونق تجاري در بازاركار و سرمايه، نابساماني ايجاد ميكند، بسياري از اين نابسامانيها در درازمدت از بين ميروند و اقتصاد در مسير رشد و توسعه قرار ميگيرد. نگارنده در كتاب حاضر، ضمن تبيين كليات جهاني شدن و رشد فقر نخست موج جديد جهاني شدن را در تباين با دو موج قبلي (1870-1914، 1940-1980) بررسي و سپس نتايج آن را در زمينة چگونگي تاثير بر فقر و برابري تحليل كرده است. آنگاه دربارة برنامة جهاني در زمينة راهبردهاي تجاري و معماريهاي مالي و مهاجرت بحث كرده و در ادامه ساير يافتههاي الگومند (اثرات صادرات در آموزش و استانداردسازي، سرمايهگذاري خارجي و...) دربارة شركتهاي داخلي را در اقتصادهاي باز تبيين كرده است. در پايان نيز نقش قدرت، فرهنگ و محيط زيست را در رشد فقر ارزيابي و اقدامات راهبردي (استفاده از كمكهاي خارجي، رهايي از بدهيها و...) را در جهاني شدن و كاهش رشد فقر عرضه كرده است.