هنر و ادبيات، جولانگاه افكار و عواطف، و نمودار جهانبيني و روحيات حاكم بر جامعه است؛ جامعهاي كه از انگيزة حيات برخوردار است و ميل به بودن و زيستن را با نو شدنهاي پيدرپي ميآزمايد، هنر و ادبيات را پويا ميخواهد و از رخوت فرهنگي گريزان است. چنين فرهنگي، گاه زايش گونههاي جديد را در پيوند ميان گونههاي موجود جستوجو ميكند و براي نيل به مقصود از تعامل ادبيات با ساير هنرها نيز بهره ميگيرد؛ نمونة آشكار اين تعاملها، داد و ستد ادبيات و سينماست. بر اين اساس ميتوان از ظرفيت منظومة «خسرو و شيرين» نظامي گنجهاي براي تبديل آن به اثري نمايشي نام برد. جذابيتهاي نمايشي و تصويري خسرو و شيرين در ساختار، عناصر و فنون داستان و تصويرپردازيها نمود مييابد. خسرو و شيرين داستاني است كه با گفتوگو پيش ميرود و بخش عظيمي از جذابيتهاي نمايشي داستان به اين گفتوگوها بازميگردد. در كتاب حاضر، پس از تعريف مفاهم اولية بازآفريني و اشاره به ضرورتها، آسيبها و راهبردهاي بازآفريني ادبيات در سينما، هريك از ظرفيتهاي نمايشي و تصويري منظومة خسرو و شيرين در فصلهاي جداگانهاي بررسي ميگردد.