عبدالله ابن محمد ميانجي همداني معروف به «عين القضاه همداني» ـ حكيم و عارف ايراني و از علماي شافعي در اوايل قرن ششم هجري قمري ـ در همدان به دنيا آمد، اما چون پدر و جدش از ميانه (آذربايجان) بودهاند به ميانجي هم معروف شده است. عينالقضا در جواني در همدان به كسب علوم پرداخت و به سرعت در ادب و حكمت و كلام مايۀ بسيار اندوخت و به سبب تبحري كه در فقه داشت، عنوان قاضي و مدرس نيز يافت و با وجود جواني، صاحب شهرت و نفوذ تمام گشت و به همين دليل محسود فقها و متكلمين واقع شد. او تحت تاثير آثار غزالي توانست از طريق تصوف، راه حلي براي مشكلاتي كه كلام و فلسفه جوابي براي آنها نداشت بيابد. چندي بعد با احمد غزالي آشنا و پس از آن عملا وارد جرگۀ صوفيه شد. اما به سبب آنكه عينالقضاه نيز مثل شيخ و مرشد خود، احمد غزالي، در ميان عقايد بيپروا بود مورد بدگماني متشرعه واقع گرديد و فقها و متكلمين به تكفير او پرداختند. «ابوالقاسم درگزيني» وزير نيز او را دستگير كرد و از همدان به بغداد فرستاد. سرانجام وي را در همدان، در مدرسهاي كه محل تدريس او بود، به دار آويختند و سپس جسدش را با نفت و بوريا آتش زدند. كتاب حاضر به شرح زندگي عينالقضاه همداني و چگونگي مرگ وي در قالب داستان اختصاص يافته است.