انسانشناسي فرهنگي ـ اجتماعي شامل قومنگاري و قومشناسي است و انسانشناسان در جستوجوي كشف و تبيين تفاوتها و شباهتهاي بين فرهنگها و جوامع انساني حال وگذشته هستند. بر اساس تجربههاي به دست آمده ارزش انسانشناسي فرهنگي ـ اجتماعي براي كنترل جوامع تحت سلطه و مردم مستعمرات تا حد بسيار زيادي مورد توجه قرارگرفت و دروس انسانشناسي اجتماعي در سطح دانشگاهها، براي مردان جواني كه به عنوان روساي مستعمرات قسمتهاي مختلف امپراتوري بريتانيا آموزش ميديدند، اجباري شد. در چنين شرايطي انسانشناس معاصر كانادايي، انسانشناسي را «فرزند استعمار»توصيف كرد. انسانشناسي انواع مختلف دارد و بيشتر مباحث كتاب حاضر، رويكرد انسانشناسي فرهنگي ـ اجتماعي دارند. كتاب با موضوع «بررسي رويكردهاي مقايسهاي جامعهشناسي، انسانشناسي و ارتباطات» مباحثي از اين دست را شامل ميشود: انسانشناسي و روش علمي؛ زبانشناسي انسانشناختي؛ رويكردهاي نظري به تحول فرهنگي ـ اجتماعي؛ ازدواج و خويشاوندي؛ شيوههاي توليدي طبقاتي؛ روش كار ميداني و نقد نظري نسبيگرايي فرهنگي؛ و تغيير موضوع معرفتشناختي جامعهشناسي تاريخي جديد.