«آنا بس» قرار است كه به همراه خانواده در مراسم رقص محلي شركت كند، او به گفتۀ مادر بايد با برادرش برقصد. اما در شبي كه مراسم رقص برپا ميشود، آنابس، «هيلاري فورد» ـ دوست صميمي پدربزرگش ـ را ميبيند و به درخواست وي شروع به رقصيدن به همراه او ميكند. آنابس از اين كه توانسته با فردي متشخص چون هيلاري فورد برقصد، احساس بزرگي ميكند. در داستان به نقل از وي آمده است: «از اين كه در مركز اين همه عشق قرار داشتم قلبم لبريز از شادي بود. حس نميكردم بچه هستم. حس ميكردم آدم بزرگي هستم كه توانسته است برقصد». مجموعۀ حاضر، در ده بخش حاوي داستانهايي از نويسندگان 52 ايالت آمريكاست. عنوان هر بخش گوياي محتواي آن است، به جز بخش چهارم يعني «بزن بزن» كه به طور كامل از داستانهاي كمدي تشكيل شده است.، محتواي هريك از بخشها از طنز تا ماجراهاي غمانگيز را دربرميگيرد.