«من» هستۀ روان انسان است كه با ايجاد رابطه با جهان بيرون و دريافت مهر از مادر شكل ميگيرد. اولين عملكرد «من» در انسان، ارتباط با واقعيت و «من» براي درك واقعيت، عقل و استدلال است. وجود من قوي موجب ايجاد تعادل در بخشهاي ديگر روان ميشود. اگر «من» و «فرامن»، كه همان وجدان اخلاقي است، شكلگيري بهنجاري داشته باشند، نتيجۀ آن وجود رواني متعادل و سلامت خواهد بود. در جلد 35 از مجموعۀ «روان و زندگي» اطلاعاتي در زمينۀ «من» در معناي روانشناسي و در قالب پرسش و پاسخ در اختيار مخاطبان قرار ميگيرد. چگونگي شكلگيري «من» در انسان، مفهوم وجدان اخلاقي و چگونگي شكلگيري آن، شيوۀ شكلگيري رابطۀ والدين و فرزندان، و نقش مادر در ايجاد قدرت در خانواده برخي از مباحث كتاب است.