تفاوتهاي ميان رمان (و انواع شبيه به رمان) و بقية گونههاي ادبي– گونههاي شاعرانه به معناي محدود كلمه – به قدري بنيادي و قطعي هستند كه تمامي تلاشها براي تحميل معيارها و ضوابط تخيل شاعرانه به رمان محكوم به شكست است. اگر چه رمان حاوي تخيل شاعرانه به معناي محدود آن نيز هست، اين تخيل در آن اهميتي ثانويه دارد. به علاوه تخيل مستقيم از رمان، معمولاً كاركردهاي كاملاً اختصاصي مييابد كه ديگر مستقيم نيستند. هم چنين در فضاي رمان تقريباً همة واژههاي مستقيم – حماسي، غنايي و مطلقا نمايشي – به موضوع بازنمايي هنري تبديل ميشوند. بنابراين وظايف عمده سبك شناسي در رمان عبارت است از مطالعة انگارههاي خاص زبانها و سبكها، سازماندهي اين انگارهها، نسخ شناسي آنها، تلفيق انگارههاي زبان در كلّيت رمانگرا، و مطالعة جابهجاييها و نقل و انتقالهاي زبانها و صداها و بررسي ارتباطات مكالمهاي متقابل آنها. كتاب حاضر، ترجمة يكي از آثار «ميخاييل باختين» - متفكّر برجسته قرن بيستم روسيه- در باب نظريههاي وي درباره رمان است. عناوين فصلهاي كتاب عبارت است از حماسه و رمان (گامي به سوي روش شناسي مطالعة رمان)، پيشينةگفتمان رمانگرا، اقسام زمان و پيوستار زماني – مكاني در رمان، يادداشتهايي دربارة بوطيقايي تاريخي، و گفتمان در رمان.