راوي با مشاهدۀ مردي بينوا بر سر چهارراه شهر او را به خانه دعوت و آن مرد پس از پذيرايي اهل خانه، قصههايي از رنج و مرارتهاي خود را بازگو ميكند. آنچه در اين كتاب فراهم شده، دو دفتر از نوشتههاي «جبران خليل جبران» ـ نويسندۀ برجستۀ لبناني (1883-1931 ميلادي) است ـ در دفتر نخست، مجموعهاي از قصههاي كوتاه (داستانك) از زبان مردي آواره روايت ميشود. در دفتر دوم منظومهاي با نام «خدايان زمين» آمده است كه صداي سه الهه در آن به روشني شنيده ميشود. اين منظومه نسبت به حكايات منثور و جملات قصار جبران از زباني پيچيدهتر برخوردار است.