پيشرفتهاي گوناگون بشر در تمام شئون زندگي در قرن بيستم، حيات او را با پيچيدگي و نيازهاي جديد روبهرو ساخته است كه بيش از آن وجود نداشت. تاريخ بشر از آغاز اين منزل با تحولات عظيمي چون دو جنگ بينالمللي، روي كار آمدن قدرتهاي بزرگ مجهز به سلاحهاي كشتار جمعي، فقر روزافزون برخي از كشورها و سربرآمدن انواع موسسات و انعقاد انواع معاهدات ميان دول دنيا روبهرو بوده است. به اين ترتيب بود كه نحلههاي فلسفي ـ سياسي متعددي براي ادارۀ هرچه بهتر حيات بشري و پاسخگويي به نيازهاي جديد او شكل گرفت. اين شاخهها هريك در گرايشهاي راديكال (چپ)، محافظهكار (راست) و ليبرال (ميانه) پراكنده شدند. دموكراسي، سوسياليزم، كمونيزم، فاشيزم، ليبرال و سوسيال دموكراسي از جملۀ اين مكاتب جديد سياسي بر پايۀ فلسفهاي هستند كه در قرن بيستم پديد آمد. مولف در كتاب حاضر به مكاتب پديد آمده در اين قرن و سردمداران آن و نيز ريشۀ ابي آنها پرداخته است.