شاخصۀ دولتهاي فرومانده، درماندگي در فراهم آوردن امنيت براي مردم خود، تضمين حقوق در وطن و خارج از آن يا حفظ نهادهاي دموكراتيك كارآمد نه صرفا قراردادي است. اين مفهوم شامل دولتهاي قانونشكن نيز ميشود؛ دولتهايي كه قوانين بينالمللي را كه طي سالها با دقت وضع شدهاند، ناديده ميگيرند. به عقيدۀ نگارنده نظام آمريكا با انتخاب شيوهاي متعارف و اجراي مكرر آن در كشورهايي كه به عنوان خطر بالقوه براي امنيت آمريكا معرفي ميشوند ـ از جمله عراق ـ اكنون در شرف كسب برخي ويژگيهاي دولتهاي فرومانده است. يكي از ويژگيها ناتواني يا عدم تمايل حاكميت آمريكا در زمينۀ حفاظت از شهروندان خود است. ويژگي ديگر، گرايش آنها به اين كه خود را مافوق قانون داخلي يا حقوق بينالملل ميدانند و در نتيجه آزاد هستند كه از حربۀ تجاوز و خشونت استفاده كنند. نگارنده در نيمۀ اول كتاب حاضر بيشتر به تهديد ويرانگر روزافزون قدرت حاكم آمريكا ميپردازد و در نيمۀ دوم مسالۀ نهادهاي دموكراتيك را مطرح و اين موضوع را بررسي ميكند كه نخبگان دربارۀ اين نهادها چه تصوري دارند و در دنياي واقعي براي ترويج دموكراسي در خارج از كشور و يا شكل دادن آن در داخل كشور چگونه عمل مينمايند.