معمولا والدين از ترس گريزان هستند و تلاش ميكنند تا فرزندانشان نترسند. با اين حال، برخي از گونههاي ترس و تشويش، سازنده و حتي الزامي هستند و جزء جداييناپذير لحظات اساسي تحولات روانشناختي افراد به شمار ميروند. حتي چنين به نظر ميرسد كه كودكان نيز بيشتر جذب بازيها، قصهها و فيلمهايي ميشوند كه از ترس، لرزه بر اندامشان بيندازد. ترسها همسان نيستند و ميتوانند به نسبت شديد، منقلبكننده، ويرانگر يا مفيد باشند و در مقايسه با ديگر هيجانات، بسته به پيشينۀ فردي، خانوادگي و فرهنگي ممكن است حوزههاي گستردهتري را تحت پوشش قرار دهند. اما تفاوت بين ترسها، بيش از هرچيز و بسته به نقش و معنا و مفهومي كه هركس از آن اقتباس ميكند، ريشه در ضمير ناخودآگاه دارد و باعث ميشود تا فرد به اشكال گوناگون در مقابل آن از خود دفاع كند. در كتاب حاضر مضمون ترس كودك از طريق طرح پرسشهايي از اين قبيل بررسي ميگردد: ترس كودكان از كجا ناشي ميشود؟ آيا ميشود ترسها را دستهبندي كرد؟ كودكان بيشتر از چه چيزهايي ميترسند؟