هنگام ازدواج، پيوند جديدي كه تا قبل از آن هرگز وجود نداشته است، شكل ميگيرد و طرفين وارد يك سرزمين بدون نقشه ميشوند كه هم ميتواند مهيج و هم ترسناك باشد. اغلب مردم براي كشيدن اين نقشۀ جديد به نقشههاي آشناي خانواده خود رجوع ميكنند. گاهي يكي از طرفين اصرار دارد تا نقشۀ خانوادگي خود را بر ازدواج و زندگي حاكم كند. اين خودپسندي و ناديده گرفتن طرف مقابل موجب ميشود كه زن و مرد براي داشتن ازدواجي سنجيده و ساختن يك زندگي با ارزشهاي مشترك و داراي صداقت، احترام و عشق نتوانند از تواناييهايشان بهرهبرداري كنند. اما واقعيت اين است كه آنها ميخواهند ثابت كنند كه حق با آنهاست. طي تحقيقات بنيادي بر روي عوامل دوام و پايداري ازدواجها مشخص گرديده كه يكي از عوامل كليدي ازدواجهاي موفق توانايي پذيرفتن تاثيرات و نظرات طرف مقابل است. اين به معناي تحت كنترل درآمدن نيست بلكه به اين معناست كه با پذيرش اطلاعات جديد، ميتوان زندگي زناشويي را با گنجاندن طرف مقابل در آن دوباره طراحي و از گسترش جهانبيني خود به دليل تاثيرات و نظرات طرف مقابل استقبال كرد. نگارنده در كتاب حاضر راهكارها و نكاتي را در زمينۀ داشتن ازدواجي موفق عرضه ميكند.