مردي كه دوران كودكي خويش، پس از جنگ جهاني و آشوبهاي مربوط به آن زمان را همراه ديگر اعضاي خانوادهاش در آفريقا گذرانده، به يادآوري آن خاطرات ميپردازد. وي به ياد ميآورد كه پدر پزشك خويش را، نه او و نه برادرش تا سالها نديده و نميشناختهاند و ناگهان او از راه ميرسد و براي نجات خانواده از هياهوي جنگ، آنان را با خويش به محل خدمتش در قارۀ سياه ميبرد. آفريقا مكاني است پر از موضوعها و انسانهاي عجيب براي دو پسربچه و از همه حيرتآورتر پدري است كه به وجودش هيچ عادتي ندارند و حضورش براي آنان بيشتر آزاردهنده است تا لذتبخش، پدر به گونهاي در آفريقا تبعيدي است و قادر به بازگشت به ميهن نيست و مادر كه عاشقانه او را دوست دارد دست از تمدن شسته و با وي همراهي ميكند. و در اين ميان دو كودك نگاهي به اين مكان جديد دارند كه فارغ از نگاه و عقيدۀ ديگران در خصوص اين محيط عجيب و ناشناخته است و همين موضوع است كه شايد آيندۀ آنان را متفاوت رقم ميزند.