اغلب تصور ميشود كه از دورۀ يونان قديم تا به حال اروپاييان همواره در مسير توسعه و پيشرفت پيشگام بودهاند و شرق در داستان تاريخ توسعه جهان، گوشهنشين بوده است. نگارنده در كتاب حاضر استدلال ميكند كه دو فرايند، پيدايش «غرب شرقي» را ممكن ساخته است. نخست آن كه، هر نقطۀ عطف قابل توجهي در تاريخ كه به نام اروپا رقم خورده است، مانند ايدهها و انواع فنآوري، همگي تا حد زيادي كپيبرداري و شبيهسازي نوآوريهاي شرقي بودهاند؛ ديگر آن كه ساختن هويت اروپايي بعد از سال 1453 م به گسترش «امپرياليزم» انجاميد كه در خلال آن اروپاييان توانستند منابع شرقي مانند نيروي كار و بازارها را به چنگ خود درآورند. بدينسان، نگارنده مردم شرق را كه تاكنون در داستان تاريخ توسعۀ جهان، جايگاه حاشيهاي داشتهاند، پيشگام قرار ميدهد. وي همچنين تلاش كرده است تا مخاطب را از موشكافيها، سئوالات و شواهد خود نسبت به آثار، تحليلها و گفتههاي تاريخي موجود دربارۀ تاريخ تحول توسعه در جهان آگاه سازد.