جهان با خروج از قرن بيستم و ورود به هزارۀ سوم، بيش از هر زمان ديگري با تغييرات چندوجهي، پيچيده و ناگهاني روبهرو است. اين تغييرات با سرعت بسياري به وقوع ميپيوندد، زندگي ما را دگرگون ميكنند و بر شغل ما تاثير ميگذارند. همچنين محل كار، ارتباطات، نظامهاي حاكميتي، محيط طبيعي و... را تغيير ميدهند. در چنين شرايطي، مديريتي سيستمي مورد نياز است تا با مطالعۀ نقاط قوت و ضعف و پيگيري پيوستۀ تحولات و تغييرات داخلي، منطقهاي و جهاني در عرصههاي مختلف، از تواناييها به بهترين شيوۀ ممكن بهرهبرداري كرده و توانمنديهاي بالقوه را به محصولات مورد نياز جامعه تبديل كند. نگارنده در كتاب حاضر برنامهريزي و مديريت استراتژيك را در رابطهاي تعاملي با يكديگر و در قالبي كلينگر از آغاز تا محصول نهايي مورد توجه قرار داده و گام به گام اين فرايند را بيان ميكند. وي به موضوعاتي چون تاثير تغييرات جهاني بر سازمانها، برنامهريزي سازماني، ارزيابي وضعيت موجود، بازنگري سالانۀ برنامهريزي، و كاربردهاي مديريت استراتژيك ميپردازد.