بازار، نهادي تجاري و اقتصادي است كه در فضاي آن با ساختارها و سلسله مراتب و حتي رفتارهاي نسبتا مشترك صنفهاي مختلف و بازاريان روبهرو ميشويم. به اعتقاد بازاريان، اصل اقتصادي از اصول اساسي شكلگيري بازار و مفهوم بازاري است. بر اين مبنا ميتوان گفت نقش محوري بازار، كسب و تجارت است و در مرحلۀ بعدي ميتوان بازار را مجموعهاي ديني، مذهبي، و خويشاوندگونه به شمار آورد. نگارنده در كتاب حاضر بازار تهران و فعاليتهاي آن را از منظر انسانشناسي اقتصادي بررسي ميكند. وي در بخشهاي مختلف به موضوعاتي چون فضا و چيدمان آن، سلسله مراتب، ساختار ديني، قومي و خويشاوندي، اهميت زمان، الگوي توزيع، و ويژگيهاي زبانشناختي بازار تهران ميپردازد. نگارنده با تمركز بر بازار فرش، موانع رشد اين صنعت در ايران را با توجه به ساختار توليد و توزيع آن در بازار تهران بررسي و در ادامه پيشنهادهايي چون برپايي فستيوالهاي بينالمللي فرش همراه با اعطاي جوايز جهاني به استادكاران و بافندگان، برانگيختن حس رقابت در عرصۀ فرش، بهرهگيري از ساختار آييني و ادبي مرتبط با فرش و... را مطرح ميكند.