معتزله را نمايندگان نوانديشي در جهان اسلام ميشناسند؛ چرا كه ايشان تلاش كردند به مسائل جديد كه با فاصلۀ زماني از دوران صدور وحي ناشي شده بود، و نيز به پرسشهايي دربارۀ رابطۀ وحي با واقعيتهاي روز پاسخ گويند. در اين راستا، آنان پيشگام بررسي رابطۀ گفتار الهي با گفتمان انساني در انديشۀ اسلامي و در شرايط متغير تاريخي بودند. به اين ترتيب، عقل را اساس نقل دانستند و به عقلانيسازي وحي پرداختند. نگارنده در كتاب حاضر نخست به چگونگي شكلگيري انديشۀ اعتزالي ميپردازد و تلاش ميكند اين موضوع را در پرتو شرايط اجتماعي جامعۀ اسلامي اواخر قرن اول و اوايل قرن دوم هجري توضيح دهد تا خواننده بتواند رابطۀ حقايق تاريخي و ابعاد گوناگون انديشۀ اعتزالي را درك كند. سپس به رابطۀ شناخت و معناي لغوي از نظر معتزله ميپردازد. در ادامه نيز مفهوم مجاز و رابطۀ آن با تاويل را در گرايشهاي مختلف اسلام به خصوص معتزله بررسي ميكند. كتاب بيشتر مقايسۀ معتزله با اشاعره با هدف ويژگيهاي انديشه اعتزالي است.