از زمان پيدايش انسان انديشمند تاكنون مغز انسان از نظر ژنتيك، جهش جديدي نكرده است. هيچ شاهدي براي هيچگونه جهشي وجود ندارد. بنابراين سئوالي كه مطرح ميشود اين است كه با يك مغز واحد، تفاوت عملكرد ميان انسان بدوي و انسان پيشرفته امروزي چگونه تبيين ميشود. نگارنده در كتاب حاضر معتقد است كه مدارهاي مغزي، سازوكار جديدي مييابند و بر همان زمينه آناتوميك قبلي، مدارهاي فيزيولوژيك جديدي به وجود ميآيد. مدارهاي بازگشتي آگاهي نتيجه كاركرد اين مدارهاي جديد است. نگارنده در اين كتاب، مكانيسم ايجاد آگاهي در انسان را بر مبناي ايجاد مدارهاي نوروني توضيح ميدهد و سپس وارد بحث مبسوطي در رابطۀ علي اين مدارها با آگاهي ميشود. وي در مراحل مختلف به نقش تاثيرگذار زبان در ايجاد و تكامل آگاهي اشاره ميكند. به طوري كه ميتوان گفت به نظر او و بسياري از صاحبنظران ديگر، بدون زبان، آگاهي برتر در انسان به وجود نميآيد.