اسطوره واقعيتي با صورتي غيرمنطقي است. داستاني را بازگو ميكند و در بافت خود از تصاوير و افكار بهره ميگيرد؛ دربرگيرندۀ حقايقي است كه به سبب صورتي مبدل خوشايندتر مينمايند. بنابراين يافتن جنبۀ علمي در فضاي غيرواقعي آنها بيثمر است. اسطورهها آشكارا مبتني بر واقعيتاند، اما هنگامي كه به آنها نزديك ميشويم، به صورت افسانههاي پريان درميآيند. با وجود اين، سرسختانه در محيطي نامطبوع به بقاي خود ادامه ميدهند. بيترديد در اين امر جنبهاي علمي در كار است؛ با مقايسۀ اسطورههاي مشابه اقوام مختلف ميتوان قواعدي را دربارۀ وقوع آنها يافت و افسانهها را با ساختار قبايل خاستگاه آنها ارتباط داد و پژواك دور سنتهاي بازمانده را بيكم و كاست شنيد. در اين كتاب به ميزان قابل توجهي به احساسات جنسي اشاره ميشود، زيرا موضوع اصلي اسطورهها را تشكيل ميدهد. جهاني كه اسطورهها از آن نشات ميگيرند براي اين وجه از زندگي هيچ جنبۀ كاذب به غيرطبيعي و ناپاك قائل نيست. اسطورهسازان به همين سياق، مطالب مربوط به مرگ را نيز آشكارا بيان ميكنند. مرگ، امري اجتنابناپذير و طبيعي است كه ميتواند با شكوه باشد، اما مرگ به طور معمول ميتواند سرآغازي براي سرگذشت روح تلقي شود. كتاب حاضر در هر فصل به موضوعي دربارۀ حيات و مرگ از يكي از پنج قاره اختصاص دارد و نگارنده طي آن ميكوشد تا اشتراكات اين اسطورهها را آشكار سازد.