آغاز ستايش مهر در ابهام تاريخي مانده و هنوز هم به درستي نميتوان گفت كه مهر، آيين خود را از كدامين مكان در جهان كهن گسترده است. يك كاهن رومي مهرپرست كه در پايان سدۀ 4 م مي زيسته است، مينويسد كه به گمان او بايد خواستگاه ايزد مهر در نواحي دور دست بابل باشد، اما هرودوت و گزنفون جايگاه آغازين مهر را ايران ميپندارند. ايزد مهر، دوست، نگهبان، پادشاه و فرمانرواي نيك و پاسدار سرزمينهاست كه نيروي او بر آسمان و زمين فرمان ميراند و اينها همه مفهوم آن را دارد كه مهر لقب بزرگترين ايزد آسمان را داشته و با او برابر است و از آنجا كه چشمانش هميشه باز بوده تا نيروي جانبخش آفتاب را بگيرد، خداي آفتاب نيز ميباشد. در اوستا آمده است كه مهر، چشم اهورامزدا، بالاترين ايزد است. مهرپرستي تنها پديدۀ ايراني است كه بر سراسر جهان آن روزگار، از آسياي صغير و يونان گرفته تا قلب اروپا و مرزهاي اسكاتلند و سرتاسر نوار شمالي آفريقا، چيره شده و به ويژه در درههاي پيرامون راينو دانوب بهاوج شكوفايي خود رسيده است. آيين مهر گرچه به دست زرتشت سركوب و محو شد و بهاروپا رفت، آنچنان در دل مردم ايران ريشه كرده بود كه رد پوشش انديشهورزيهاي ديگر فروخزيد. بايد دانست كه آيين مهر در راه هجرت خود از ايران بهاروپا دستخوش آميختگيهايي با باورهاي بيگانه شد و دگرگون گرديد. در اين كتاب چگونگي راۀ افتن آيين مهر به سرزمينهاي بيگانه بيان شده است.