در دهههاي اخير، تاريخ فلسفۀ غرب، نه بر حسب گرايشهاي فلسفياي چون هگل گرايي، اگزيستانسياليسم، پديدارشناسي، ساختارگرايي و ... بلكه عمدتا در چارچوب مدعاي نيچه در باب حقيقت شكل گرفته است. در دوران كنوني، نيچه پرنفوذترين فيلسوف غرب ميباشد. وي متفكري است كه هم بحران مدرنيته را به درستي تشخيص داد و هم به رغم همۀ تلاشهايش ناخواسته سبب بسط سوبژكتيويسم متافيزيكي و در نتيجه اوج گيري همان بحراني شد كه خواهان گذر از آن بود. وي نه تنها فيلسوف اخلاق و فرهنگ عصر جديد بلكه فيلسوف حقيقت و وجودشناس دورۀ ما نيز هست، فيلسوفي كه مرگ حقيقت و بيبنياد شدن واقعيت را براي بشر غربي و به تبع آن براي همه جهانيان به ارمغان آورد. بارزترين ويژگي جهان نيچه مرگ خدا، مرگ حقيقت و مرگ اخلاق است. نيچه خواهان گذر از اين جهان بود، ليكن، عناصر قوام بخش اين جهان را شدت و حدّت بيشتري بخشيد. جهان او ميرود كه به "مرگ انسان" و نه ظهور "ابرانسان" بينجامد. در واقع، جهاني كه نيچه به توصيف آن پرداخت، جهان مدرن و آيندۀ آن بود. كتاب حاضر شامل سخنرانيها مقالات نگارنده، حول محور واحد تأملاتي در باب جهان معاصر كنوني و تحولات سريع و شتابان آن ميباشد كه نگارنده از آن به "جهان نيچهاي" تعبير كرده است. عنوان برخي از مقالات و سخنرانيها عبارت است از: بحران روشنفكري ايراني در دورۀ پست مدرن؛ روحانيت شيعه و جهان معاصر؛ گذر از تئولوژي به اونتولوژي: ضرورت تغيير پرادايم تفكر؛ و روشنفكري ديني و جهان نيچهاي.