شيوۀ جريان سيال ذهن كه در اوايل قرن بيستم در داستاننويسي غرب شكل گرفت، تحولات مهمي در فرم و ساختمان و شيوۀ روايت داستان ايجاد كرد. از مهمترين ويژگيهاي داستانهاي جريان سيال ذهن عبارتاند از: بهرهگيري از تكنيكهاي روايتي چون تكگويي دروني؛ حديث نفس و ديدگاه داناي كل معطوف به ذهن شخصيتها؛ وانهادن زمان خطي داستانهاي سنتي و جابجايي مداوم كانون روايت داستان ميان لايههاي ذهن و زمان عيني و ذهني؛ استفاده از ترفندهاي زباني براي نزديك كردن زبان داستان به زبان ذهن؛ دشواري يافتن معنا و مصداقي قطعي در داستان بر خلاف داستانهاي سنتي؛ شباهت زبان داستان به شعر ناب؛ و تغيير جايگاه نويسنده نسبت به موقعيت سنتي خود و حتي كنار رفتن نويسنده از صحنه و مشاركت خواننده در تجربيات ذهني شخصيتها و فرآيند آفرينش داستان. هدف از تاليف كتاب حاضر، نقد و بررسي شيوۀ جريان سيال ذهن در داستاننويسي ايران و نيز بررسي زمينهها و تاريخچۀ پيدايش اين شيوه در غرب و ويژگيهاي آن در آثار نويسندگان غربي است.