آيا نبايد در گفتوگو با ارواح، آن ارواح عاليهاي را مد نظر داشت كه از ايجاد ارتباط با آنان، معنويت و كمالي عايد جان آدمي ميشود و مگر نه اين است كه اين ارتباط ممكن نخواهد بود مگر براي آنان كه از ديو زشت نفس رهيده و از حملات آن مصون هستند. چه نيك است كه آدميان از اين جلسات احضار و ارتباط با ارواح به ياد عالم حقيقت افتاده يادي از وطن حقيقي خود كنند و به اين نكته پي برند كه در پس اين جهان كه ميبينيم عالمي است بس وسيع كه براي روح انسان خلق گشته است. آنچه مسلم است آن كه انسان، نيازمند دستوراتي است كه هر روزه به جا آورد تا به تدريج روح او كه در بستر جسم آرام يافته و خفته است، بيدار شده به راه افتد. نگارنده در اثر حاضر، اسپريتيسم يا علم ارتباط با ارواح را،كه امروزه يكي از مكاتب غرب محسوب ميشود، نارسا و كمتر از آن ميداند كه تشنگان وادي معرفت را سيراب سازد و صراحتا ميگويد كه ارتباط با عالم غيب از طريق سلوك روحيه و تزكيۀ نفس ميسر خواهد گشت. نگارنده با مخاطب قرار دادن علماي روحي غرب به آنان ميگويد كه راه شناخت حقايق روحي راهي ديگر است و مكتب اسپريتيسم، كه ساختۀ دست بشر است، پاسخگوي آن نخواهد بود. برخي از مباحث كتاب عبارت است از: تلهپاتي؛ پيدايش هيپنوتيزم؛ راجع به خواب و علوم روحي؛ حالات حجت خراسان؛ فالگير و فالگيري؛ علوم مادي و مغايرت آن با علوم روحي؛ تناسخ يا عود ارواح؛ و چند پرسش دربارۀ ارتباط با ارواح.