جريان تاريخنگاري يهود در ايران تا قبل از انقلاب اسلامي با هدف تحقق مواردي از قبيل: باستانگرايي، ايجاد تصوير خشن از اسلام به ويژه در برابر يهود، مظلومنمايي و معرفي شيخ به عنوان عامل تظلم، تحريف تاريخ و اثبات پيشينۀ ديرين يهود در ايران فعاليت ميكرد؛ اما پس از انقلاب تمركز تصميمگيري در اين جريان از بين رفت و افراد و شخصيتهايي در ايران، اسراييل و آمريكا با به كارگيري شيوههاي جديد، شروع به فعاليت كردند. در اين مرحله يهوديان ايراني و عوامل آنها تلاش كردند موجوديت مادي و فكري خود را در ايران ابقا كنند و در اين راستا تاريخنگاريهاي بسياري را از دستاوردهاي يهوديان فراري از ايران و اسراييل حفظ، ضبط و در برخي موارد منتشر كردند. نگارنده در مجموعۀ حاضر سه مورد از اين تاريخنگاريها را بررسي ميكند؛ حبيب لوي و جريان تاريخ يهود ايران؛ مئير عزري و اثر او كه به شرح و توجيه روابط ايران با اسراييل اختصاص دارد؛ و فرزندان استر اثر هومن سرشار كه سعي در گردهمايي افراد در آمريكا دارد.