معناي "سكر" از نظر صوفيه، حالت خاصي بود كه بر اثر محبت انسان نسبت به پروردگار پديد ميآمد. به طور كلي، محبت يا عشق، چه در معناي عرفاني و چه غيرعرفاني، مراتب و درجاتي داشت كه بعضي از صوفيه از قديم آنها را به مراتب و مراحل شرب و بادهنوشي تشبيه ميكردند. اولين مرحلۀ بادهنوشي چشيدن باده است و پس از آن نوشيدن جامهاي باده يكي پس از ديگري تا جايي كه شخص كاملا مست و از خود بيخود ميگردد. همين تعابير را صوفياني كه ارباب معاني خوانده ميشدند براي بيان درجات محبت و حالات محب به كار بردند. اولين مرتبه را ذوق خواندند و مرتبۀ بعد را شرب و آخرين مرتبه را سكر و بيخودي. بنابراين سكر از نظر صوفيه حالي بود كه از غلبۀ محبت انسان به حق تعالي پديد ميآمد. كتاب حاضر كوششي است براي درك مضامين و تعبيرات استعاري زبان شعر صوفيانه ـ عاشقانۀ پارسي كه مباحث آن بدينقرار است: ورود عشق به تصوف و زبان شعر صوفيانه؛ محبت و عشق، از فلسفه به تصوف؛ عشق در شعر صوفيانه؛ معناي حقيقي و معناي عرفان شراب؛ پيدايش معناي مجازي باده در شعر پارسي؛ سير تحولات معناي عشق (عشق حقيقي، عشق مجازي)؛ عشق مجازي و بادۀ الست؛ عشق كيهاني؛ و باده در عرفان.