اين كتاب به تبيين ماهيت و ساختار گزارهها و شهودات عرفاني در عصر مدرنيته ميپردازد. دان كيوپيت براساس ديدگاهي كه درباره گزارههاي ديني دارد دين و عرفان را وضعيت و موقعيتي ايماني و زباني صرف ميداند كه هيچگونه اطلاعات خارجي و عيني در بر ندارد. در كتاب حاضر استدلال ميكند بعد از وقوع مدرنيته و گذر از دنياي كلاسيك عرفان ماهيتي زباني محض پيدا كرده است. به نظر او نميتوان برحسب واژگان به كار رفته در گزارههاي شهودي عرفاني در پي حقايق عيني و خارجي بود همه چيز به فعاليتهاي زباني برميگردد. عرفان نوعي نوشتن است كه براي تبيين آن نيازي به كمك تجربه نيست. هر ادعاي عرفاني از ديدگاه كيوپيت نوعي شعر حماسي به شمار ميآيد. وي تئوريهاي عرفان در دوره مدرنيته را ذيل واقعگرايي، شبه واقعگرايي و طبيعتگرايي مطالعه و نقد كرده است. رابطه الهيات جزمي و عرفان و تبيين مفاهيم فروپاشي، سعادت و ابديت از ديگر موضوعات مورد توجه نويسنده است.