خانواده يك سيستم زنده است كه نقش اساسي و مهمي را در جوامع برعهده دارد و توجه ويژه و روزافزوني را طلب ميكند. نظام خانواده در دوران عمر خويش با عوامل تنشزايي روبهرو ميشود كه اين نوسانها، خواه دروني يا بيروني، به طور طبيعي واكنشهايي را به همراه دارد كه نظام خانواده را در طول زمان دستخوش تغييرات ميكند و اگر اين نوسانها شدت يابند ممكن است موجب بروز بحران و پيدايش سطوح متفاوتي از عملكرد خانواده گردد. درمانگران در مواجهه با خانوادههايي كه دچار فشار رواني هستند بايد دو منبع اطلاعاتي، يعني ساختار خانواده و عملكرد آن و ديگري، الگوها و ويژگيهاي خانواده كه باعث تاثير بيشتر محركهاي تنشزا ميشوند كسب كنند تا بتوانند به درمان خانوادهاي مشكلدار بپردازند. محركهاي تنشزا دو دسته هستند. محركهاي تنشزاي دروني خانوادگي مانند: عدم رضايت زناشويي، كودكآزاري و خشونت خانوادگي و محركهاي تنشزاي برونخانوادگي؛ يعني محركهاي تنشزايي كه خارج از كنترل خانواده ميباشند، نظير مرگ فرزند، قتل فرزند، آسيب رواني والدين، آسيب رواني كودكان، بهرهكشي جنسي، ناباروري زوجين، و والدين سالمند.