زندگي، مجموعهاي از حكايتها است نه مجموعهاي از مفاهيم؛ تصورات و عقايد، حكمهايي كلي هستند و همواره با حقيقت فاصله دارند. حكايت با كنار هم قرار دادن مفاهيم و جزئيات، به زندگي واقعي نزديكتر است، به همين دليل است كه ما با حكايتها سريعتر از نظريههاي انتزاعي، رابطه برقرار ميكنيم. كتاب حاضر حاوي حكايتهايي است كه نگارنده طي مدتي كه به عنوان راهب پيرو سنت جنگي آيين بودايي تراوادا زندگي ميكرد، گردآوري كرده است. در آموزههاي بودا، چهار حقيقت ناب؛ خوشبختي، علت خوشبختي، عدم خوشبختي و علت عدم خوشبختي وجود دارد. حكايتهاي گرد آمده در اين كتاب دربارۀ علت خوشبختي هستند. برخي حكايتها عبارتاند از: باغ معبد؛ گناه مجرمان؛ عشق بيقيد و شرط؛ بازي خطرناك؛ يك كاميون كود؛ گاوي كه گريه كرد؛ سخن رايگان؛ و سنت پوشاك راهب.