از ابتداي قرن نوزدهم ميلادي "ادبيات تطبيقي" و نيز نوع مطالب و موضوعاتي كه در زمينۀ تاريخ ادبي بررسي و تطبيق ميشد، به كرات مورد بحث و جدل قرار گرفت و كمكم روي به تحول و تكامل نهاد. در اواخر اين قرن و نيز در اوايل قرن بيستم اين مهم با گشايش رسمي دروس ادبيات تطبيقي در دانشگاهها و به ويژه با ارائۀ رسالات ارزشمندي، چهرۀ كاملا پويا و سازندهاي از خود نشان داد. در واقع، در اين مرحله بود كه اهداف واقعي آن با توجه به عنوان آن مورد بحث و جدل قرار گرفت و مكتبهاي تطبيقي چندي نيز به وجود آمد. پس از آن ادبيات تطبيقي، كه از ابتدا بر پايۀ اروپامحوري شكل يافته بود، بازهم تحول يافت و به سوي "ادبيات همگاني و تطبيقي" متمايل شد. در اين مرحله، كه شامل روند كنوني آن نيز هست، هدف آن، بالنسبه معطوف به يافتن جايگاه واقعياش در ادبيات جهاني شده است. در كنار ادبيات تطبيقي، در قرن بيستم نقد ادبي نيز جايگاه خود را پيدا كرد. در كتاب حاضر مقالات متعددي دربارۀ ادبيات تطبيقي و سپس نقد ادبي عرضه شده است. از آنجايي كه همواره نقد ادبي در قرن بيستم با نام و اقتدار بيهمتاي رولان بارت همراه بوده است، از اين رو مجموعه مقالات عرضه شده در اين بخش بيشتر به معرفي و جايگاه اين منتقد فرانسوي و آثار و تاثيراتش اختصاص يافته است.